دلم رو بردی با یک بهونه اما یادت رفت اشکایی که بخاطرت ریختم کسی نبود تسلی خاطرم باشه
تو اونو بردی و با بی رحمی یه گوشه ای پرت کردی اصلا نخواستی بدونی چی می کشم
حالا شدم مثل یه قابی که خالی از عکسش شده
دیگه دلی ندارم که کسی بیاد توش بشینه منم بهش دل ببندم بگم دوستت دارم
انگار ی تو عمق یه چاه مونده منتظرم .........
کسی بیاد اونو برام بیاره اما افسوس دیگه دلم سبز نمیشه
دیگه گلاشو کسی نمیبینه و فقط افسوسم مونده براهش .....
قسمت میدم برگرد لااقل دلمو بهم بده بزار بکارمش تو گلدون آرزوهام شاید کسی خریدارش بشه