سفارش تبلیغ
صبا ویژن

[ و در دعا هنگام باران خواستن گفت : ] خدایا ما را سیراب ساز به ابرهاى رام به فرمان ، نه ابرهاى سرکش خروشان [ و این از گفتار فصیح عجیب است ، چه او ابرهاى با رعد و برق همراه با بادها و آذرخشها را به شتران سرسخت همانند فرموده است ، که بار از پشت بیفکنند و در سوارى دادن سرکشى کنند ، و ابرهاى تهى از رعد و برق ترسناک را به شتران رام تشبیه کرده است که شیرشان را به آرامى مى‏دوشند و به آسانى بر پشتشان نشینند . ] [نهج البلاغه]

حمید
نویسنده :  حمید




دلم رو بردی با یک بهونه اما یادت رفت اشکایی که بخاطرت ریختم کسی نبود تسلی خاطرم باشه







تو اونو بردی و با بی رحمی یه گوشه ای پرت کردی اصلا نخواستی بدونی چی می کشم







حالا شدم مثل یه قابی که خالی از عکسش شده







دیگه دلی ندارم که کسی بیاد توش بشینه منم بهش دل ببندم بگم دوستت دارم







انگار ی تو عمق یه چاه مونده منتظرم .........







کسی بیاد اونو برام بیاره اما افسوس دیگه دلم سبز نمیشه







دیگه گلاشو کسی نمیبینه و فقط افسوسم مونده براهش .....







قسمت میدم برگرد لااقل دلمو بهم بده بزار بکارمش تو گلدون آرزوهام شاید کسی خریدارش بشه
000
شنبه 87/8/11 ساعت 5:3 عصر

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
عشق
فهرست
1989 :کل بازدیدها
7 :بازدید امروز
0 :بازدید دیروز
درباره خودم
حمید
حمید
حمید
لوگوی خودم
حمید
لوگوی دوستان
اشتراک
 
طراح قالب